سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

10 - صبر:
صبر که از دیدگاه قرآن به عنوان والاترین وبالاترین درجه دین داری است به عنوان عامل آرامش هم مطرح می شود.
مطمئن ترین کشتی نجات وکلید هر خیر وخوبی ودروازه خوشبختی وکامرانی دنیا وآخرت صبر است. آیات زیادی برای صبر وصابران ولطف الهی برای اهل صبر در قرآن آمده است. برخی از این آیات به طور مستقیم با بحث ما ارتباط پیدا می کند. به طور مثال در سوره مبارکه آل عمران می خوانیم که: «.... ان تصبروا وتتّقوا لا یضرکم کیدهم شیئا انّ الله بما یعملون محیط » (اگر اسنقامت وپرهیزگاری پیشه کنید نقشه های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی رساند، خداوند به آنچه انجام می دهند،احاطه دارد.)
در این آیه به یاران پیامبر (ص) که در میدان رویارویی با دشمن قرارگرفته اند می فرماید: اگر اهل صبر وصابران ِ باتقوی باشید، ضرری از ناحیه دشمن به شما وارد نمی شود ودر امنیت وآسایش قرار خواهید گرفت. یعنی: اهل صبر وصابران با تقوی از نیرنگ دشمنان در امانند. همچنین در سوره مبارکه بقره می فرماید: ولنبلونکم بشی ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشّر الصابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله وانا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم ورحمه واولئک هم المهتدون
(قطعا همه شما رابا چیزی از ترس وگرسنگی وکاهش درمانها وجانها ومیوه ها آزمایش می کنیم وبشارت ده به استقامت کنندگان، آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند ما از خداییم وبه سوی او باز می گردیم. اینها همانها هستند که لطف ورحمت خدا شامل حالشان شده وآنها هستند هدایت یافتگان.) در این آیه هم خداوند به اهل صبر مژده می دهد وبعد هم بر آنها درود ورحمت می فرستد وآنها را هدایت یافته واقعی معرفی می کند. حال با این عنایت خاصی که خداوند نسبت به صابران داردمی توان اهل صبر رادر امنیت وآرامش دانست. چرا که انّ الله مع الصابرین و و الله یحب الصابرین . خداوند با صابران است وآنها را دوست می دارد. وکسی که خداوند پشتیبان او باشد واورا دوست بدارد یقینا امنیت وآرامش هم برای او فراهم می شود. ازطرفی، صبر وتحمل موجب بالارفتن ومحکم شدن روح آدمی می شود. وهرچه رشد روحی داشته باشددر مقابل مشکلات وگرفتاریها وناراحتیها، باآرامش بیشتری برخورد می کند ودر نتیجه در مقابل آنها از پای در نمی آید ومشکلات وناراحتی ها را به راحتی حلّ می کند.
صبر زمینه های فراوانی داردکه انسان می بایست درهمه زمینه ها مراقبت کندوافسار نفس خود را به دست گیرد. زمینه هایی مانند: صبر بر بلاهای دنیا، صبر در برابر خواهشهای نفس، صبر در مقام فرمانبرداری خداوند، صبر در راه تبلیغ دین وتحمل زخم زبانها وآزار واذیتهای مردم، صبردر میدان جنگ وصبردرمقام معاشرت بامردم و.... قرآن همة مارا در مواقع رویارویی با خطرات ومشکلات وناراحتی ها وغم وغصه هاو... به دو عامل آرامش بخش دعوت می کند 1- صبر2- نماز یا ایها الذین آمنوا واستعینوا بالصبر والصلوه انّ الله مع الصابرین پس با کمک صبر وبردباری وخواندن نماز که بهترین راه یاد خداست، آرامش را به زندگی خود هدیه کنیم.

11- دعا:
انسان در امواج زندگی ودر کش وقوس رنج ها به تکیه گاهی نیازمند است که به آن پنبه ببرد ودرون پر اضطراب خود رابدان آرام بخشد.
خواندن دعا وتضرّع کردن در درگاه خداوند یکی از عواملی است که آرامش را در وجود آدمی ایجاد می کند. دعا ونیایش همان پل ارتباطی عالم ماده با ملکوت است. دعا ونیایش تسلّی بخش دلهای خسته ومایة روشنی وصفای جان ونیروبخش انسان در برابر مشکلات وفرازونشیبهای زندگی است. انسان موجودی است بی نهاین کوچک، وقتی در برابر آفریدگارش که بی نهایت بزرگ است قرار می گیردوخود را، حتی کمتر از قطره ای در برابر اقیانوس وذرّه ای در مقایسه با کهکشانها می یابد، احساس کوچکی در برابر آن غظمت، اورا به کرنش ونیایش وا می داردوهمة عظمت در همین احساس نیازمندی است. آنچه که این هیچ را به آن همه پیوند می زند دعاست. کم نیستند کسانی که دلهره، نگرانی، ترس،اضطراب وتشویش خاطر را در مقاطع خطر وسختی ها وبحرانها،با داروی دعا درمان می کنند.
قرآن هم به اثر آرامش بخشی دعا اشاره می کند. آنجا که می فرماید: خذ من اموالهم صرقه تطهرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم انّ صلوتک سکن لهم والله سمیع علیم (از اموال آنها صدقه ای (زکات) بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی وپرورش دهی،وبه آنها(هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنهاست وخداوند شنوا وداناست). اینکه خداوند به پیامبر (ص) می فرماید: برای مردم در قبال گرفتن زکات دعا کن، منظور از این دعا دعای خیر به جان ومال آنهاست. ونفوس آنها به دعای پیامبر سکونت وآرامش می یافت.
برای همین می توان این برداشت را از این آیه کرد که: دعای خیر در حقّ یکدیگر موجب تسکین وآرامش روحی ودعا کننده ودعا شونده، می شود. استفاده دیگر ازاین آیه اینکه در مقابل هر کاری که دیگران انجام می دهند، تشکر وسپاسگذاری وتقدیر انجام شود، که موجب تشویق افراد وهکچنین موجب شخصیّت دادن به افراد می شود، که نتیجه این کار هم تقویّت روحی وآرامش بخشی وتعادل روحی برای اوست.
باید توجّه داشت که دعا وتضرّع به درگاه خداوند، باعث کاهش شدّت واضطراب می شود، زیرا مؤن می داند که خداوند، اجابت کردن دعای اورا تضمین فرموده است ووقتی که برای رفع مشکلاتش وبرای برآورده شدن حاجاتش دست به دعا بر می دارد، به رفع آنها امید وار است. وقال ربکم ادعونی استجب لکم (بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا)
پس بهترین پناهگاه وامن ترین جایگاه برای غلبه بر نگرانیها وناراحتی ها ورسیدن به آرامش وامنیّت، رو آوردن به مذهب ودین ودر نهایت، دعا ونیایش است.

12- عبادت (نماز،روزه، زکات):
خداوند در قرآن برای اینکه شخصیّت مردم را پرورش دهد وآنهارا به یک تعادل روحی برساند. برای همین یکسری عبادات را به آنها واجب کرده است که آنها همیشه برای ساخت شخصیّت خود در حال تمرین وممارست باشند. عباداتی همچون نماز وروزه وزکات وحج را واجب کرده است. انجام منظم این عباذات در اوقاتی معین، اطاعت از خداوند وامتثال اوامر الهی را به مؤمن یاد می دهدوباعث می شود که او همواره با خضوعی کامل در تمام کارها به خداوند نظر داشته باشد. همچنین صبر وتحمل سختیها وجهاد با نفس وتسلط بر خواسته ها واظهار محبّت ونیکی به مردم را به او می آموزدوروحیه همکاری وهمبستگی اجتماعی اورا رشد می دهد. همة اینها موجب کامل شدن شخصیت افراد می شود ودر نتیجه تعادل روحی افراد فراهم می شود ودر نهایت به ارامش روحی، روانی خواهد رسید.

نماز:
کلمه نماز نشان می دهدکه رابطه ای بین انسان وپروردگارش وجود دارد. وقوف خاشعانه وخاضعانه انسان در نماز در برابر خداوند متعال، به او نیرویی معنوی می بخشد که حسن صفای روحی وآرامش قلبی وامنیت روانی را در او بر می انگیزد. چون انسان در نماز (البته اگر به طور صحیح وشایسته برگزار شود) با تمام اعضای بدن وحواس خود متوجّه خدا می شود واز همه اشتغالات ومشکلات دنیا روی بر می گرداند وبه هیچ چیز جز خدا وآیات قرآن که در نماز بر زبان می آورد، فکر نمی کند.
همین روی گردانی کامل از مشکلات وهموم زندگی ونیندیشیدن به آنها در اثنای نماز باعث ایجاد حالتی از آرامسازی کامل وآرامش روان وآسودگی عقل در انسان می شود. این حالت آرامسازی وآرامش روانی ناشی از نماز، از نظر در مانی تأثیر بسزایی در کاهش شدّت تشنجات عصبی (ناشی از فشار زندگی روزانه وپایین آوردن حالت اضطرابی که برخی از مردم دچار آن هستند) دارد.
قرآن در سوره مبارکه رعد می فرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب (آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها، آرامش می یابد) ودر سوره مبارکه طه می فرماید: اقم الصلوه لذکری (نماز را برای یاد من به پا دار). حال وقتی این دو آیه را کنار هم قرار می دهیم به این نتیجه می رسیم که نماز برای ایجاد اطمینان قلب وآرامش تأثیرات فراوانی دارد. از لحاظ روانی آشکار کردن مشکلات ومسائل وگرفتاریها وناراحتیها وبیان آنها برای شخصی دیگر موجب آرامش روانی وتخلیه فشار روحی می شود. حال اگر بیان مشکلات برای یک دوست صمیمی چنین تأثیری بر آرامش روان آدمی می گذارد پس بازگو کردن آن در محضر خداوند که از همه کس به ما نزدیکتر است وبه ما مهربانتر است یقینا آرامش بخشتر وتسکین دهنده تر می باشد.

روزه:
روزه هم از نظر تقویت روح وروان آدمی کمک بسیار خوبی برای انسان می باشد. چرا که نخوردن ونیاشانیدن از ساعتی خاص تا ساعتی خاص آن هم به دستور خالق وآفریدگار این عالم وهمه هستی،نوعی تمرین برای انسان از جهت کنترل شهوات وغرائز می باشد. روحیه صبر وتقوا را در آدمی پرورش می دهد. لذا در مقابل ناملایمات خود بی تابی وآشفتگی نشان نمی دهد.
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون (ای افرادی که ایمان آورده اید روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهیزگار شوید.)
تداوم تمرینِ مهار کردن شهوات وتسلط بر آنها به مدت یکماه،سبب تقویت اراده انسان می شود. ووقتی اراده انسان قوی شد دیگر در مقابل ناملایمات وگرفتاریها احساس ضعف از خود نشان نمی دهد وبا آرامش کامل به رفع آن گرفتاری ونگرانی می پردازد.

زکات:
زکات عبادتی است که اسلام آنرا بر مسلمانان واجب کرده است. ومنظور از این کار، پرداخت بخشی از اموال به کسانی که نیازمند هستند ویا مصرف بخشی از مال در مصارفی که منفعت عمومی داشته باشد. با این کار روحیه مشارکت وهمکاری وهمدردی کردن با دیگران خصوصا فقرا را در آدمی زنده می کند. ودر مقابل روحیه بخل ومال پرستی وخود خواهی را از آدمی دور می کند. قرآن در سوره مبارکه بقره،چهار عامل آرامش بخشی را مطرح می کند که یکی از آنها پرداخت زکات است.
«انّ الذین آمنوا وعملواالصالحات واقامواالصلوه وءاتواازکاه لهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم ولا هم یحزنون (کسانی که ایمان آورده اند واعمال صالح انجام داده اند ونماز بر پا داشته اند وزکات را پرداخته اند، اجرشان نزد پروردگارشان است ونه ترسی برآنهاست ونه غمگین می شوند.)

13- عفت وپاکدامنی:
عفّت نقطه مقابل شکم پرستی وشهوت پرستی است که از مهمترین فضائل انسانی محسوب می شود.
راغب در مفردات عفّت را اینگونه معنی می کندکه، به معنی پدید آوردن حالتی در نفس است که آدمی را از علبه شهوت باز می دارد. وعفیف کسی است که دارای این وصف باشد.
حال رابطه عفت وپاکدامنی باآرامش در چیست؟ باید گفت: اولا نتیجه عفت وپاکدامنی، دارا شدن طهارت نفس است وطهارت وپاکی نفس یک آرامشی را با خود برای انسان به همراه دارد. وثانیا انسانهای عفیف فکرشان کمتر به امور جنسی وشهوی مشغول می شود ووقتی فکر آنها کنترل شد دل مشغولی آها نسبت به این امور کمتر خواهد شد ولذا تعادل روحی پیدا می کنند. برای همین انسانهای عفیف به مراتب از افراد لا ابالی وهوس باز و... از آرامش روحی وتعادل شخصیتی بیشتری در زندگی بر خوردارند.
یکی از آیاتی که می توان این مطلب را از آن برداشت کرد در سوره مبارکه نور است:
قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم انّ الله خبیر بما یصنعون (به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند،وعفاف خودرا حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است.)
در این آیه به دو مسئله مهم که رعایت کردن آنها موجب طهارت وپاکی انسان می شود اشاره می کند، که هر دوی آنها از موجبات آرامش است. کنترل چشم وپوشاندن وحفظ کردن عورتین از نگاه دیگران، از لوازمات پاکدامنی وعفاف هستند.
کنترل چشم یکی از دستورات مهم علمای اخلاق برای کنترل فکر وجلوگیری از اندیشه های باطل است. چراکه وقتی چشم کنترل شد وآنچه که نمی بایست ببیند، ندید، فکر هم طبیعتا مشغول این امور نمی شود. ووقتی فکر انسان مشغولیت نداشت،قلب هم مشغولیت پیدا نمی کند. ونتیجه کنترل چشم، رسیدن به آرامش روحی وآرامش فکری وآرامش جسمی و... می شود.
نکته:
یغضّوا درآیه کذشته از ماده غضّ به معنی کم کردن ونقصان است که در بسیاری از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه به کار می رود. بنا براین آیه نمی گوید مؤمنان باید چشمهای خود را فرو ببندند،بلکه می گوید باید نگاه خود را کوتاه کنند. واین تعبیر لطیفی است،به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که بازن نامحرم (یا چیز دیگری که نگاه به آن جایز نیست ویا نگاه به آن ضرورت ندارد) روبرو می شود، بخواهد چشم خود را به کلّی ببندد ادامه راه رفتن ومانند آن برای او ناممکن می شود. امّا اگر نگاه را از صورت واندام او برگیرد وچشم خود را پایین اندازد، گویی از نگاه خویش کاسته است وآن صحنه ای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلّی حذف کرده است.دراین ایه علاوه بر اینکه حفظ چشم وکنترل آن را راه رسیدن به پاکی وآرامش معرفی کرده است همچنین پاکدامنی وعدم ارتکاب به زنا وپوشش عورتین از نگاه دیگران را نیز یکی از راههای رسیدن به آرامش وپاکی معرفی فرموده است.« یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم » این دو روش (یعنی کنترل چشم وپوشش شرمگاه از نگاه دیگران)برای دین ودنیای افراد نافع تر وبرای پاک ماندن از تهمت مفیدتر وبه تقوی نزدیکتر است
برای همین وقتی کسی خود را از تعرّض وبرخورد با نامحرمان حفظ کند یقینا تهمت ارتکاب فساد وفحشاء ومنکرات با او زده نمی شود ودر نتیجه اعصاب وروان او به هم ریخته نمی شودوجنگ ودعوا وخونریزی بر پا نمی گردد. واز طرفی حفظ شرمگاه انسان را از آلودگی ها وعواقب ناگوار بیماریهای آمیزشی حفظ می کند
امروزه یکی از اموری که بسیاری از خانواده ها را تهدید می کند وآنها را به نابودی واز هم پاشیدگی می کشاند، شیوع بیماریهایی است که در اثر بی بند وباری افراد پدید آمده است مانند بیماری بسیار خطرناک ایدز، که هر روز آمار مبتلایان به ایدز افزوده می شود.
یکی از راههای انتقال این بیماری ارتکاب به زنا وآمیزشهای جنسی است. کسانی که مبتلا به این بیماری می شوند، در جامعه مورد طرد واقع می شوند وافراد با دید بد به آنها نگاه می کنند.
برای همین آنها دچار به هم خوردگی تعادل روحی وروانی می شوند و همیشه مضطرب وپریشان حال هستند. حال اگر همه به توصیه قرآن عمل می کردند وچشم خود را از گناه وارتکاب به گناه می پوشاندند ودامن خود را به فسادهای اخلاقی مانند: زنا و... آلوده نمی ساختند، دیگر دچار چنین معضلی نمی شوند ودر نهایت زندگی شان سرشار از آرامش وامنیت می شد.

14- محبّت، نیکوکاری واحسان به دیگران:
انسان تشنه محبت ونیکی می باشد. واگر از محبت ونیکی واحسانِ کسی بهره مند شد، احساس آرامش وامنیت وجئد اورا می گیرد.
خداوند برای اینکه همه ما به داشتن این روحیه،روحیة محبت کردن به دیگران تشویق کند،پاداش کسانی که (اهل محبت وکمک واحسان به دیگران هستند واسباب امنیت وآرامش دیگران را فراهم می کنند) را،رساندن آنها به مقام امنیت وآرامش در دنیا وآخرت بیان می کند.
بلی من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم ولاهم یحزنون (آری، کسی که روی خود را تسلیم خود کند ونیکوکار باشدپاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنهاست ونه غمگین می شوند) پس می توان از این آیه این برداشت را کردکه افراد نیکوکار وخدمت رسانِ به مردم، که موجبات آرامش دیگران را فراهم می کنند خداوند هم در مقابل آرامش وامنیتِ دنیا وآخرت آنها را فراهم می کند.
نیکی به دیگران وشاد کردن دل دیگران، یک خوشحالی شادابیِ روحی را نصیب انسان می کند ویک آرامش روانی را به انسان می دهد که قابل وصف نیست. منظور از احسان هم فقط، نیکی به دیگران نیست بلکه به تعبیر المیزان مراد به احسان عمل صالح است. بنابراین به تعبیر قرآن راه رسیدن به آرامش وامنیت در دنیا وآخرت مشروط به دو شرط است 1- تسلیم خدابودن 2- عمل نیک انجام دادن. (آن هم به صورت مستمر وسیره عملی وروش دائمی داشتن).
امنیت وآرامش مطلق در دنیا وآخرت را از (ولاخوف علیهم ولاهم یحزنون) می فهمیم چون به صورت مطلق آمده است ومقید به قیدی نشده است. وبه افرادی که اهل احسان هستند مژده آرامش وامنیت همیشگی وجاویدان را می دهد وبه انها می فهماند که روزنه اطمینان بر آنها بسته نمی شود وآثار امید بخشی اسلام واحسان وآرامش حاصل از آن ورهایی از انگیزه های خوف وحزن دائم ة همان گشوده شدن درِ بهشت بر روی مسلم ومحسن می باشد. بادیگران احساس برادری کردن از سفارشات قرآن کریم است. « انماالمومنون اخوه »
همیشه در تنهایی به انسان احساس ترس واضطراب دست می دهد. ولی وقتی با گروه باشد حسّ آرامش برای اوایجاد می شود. پس برای اینکه با گروه باشد لازم است این گروه را حفظ کند وبرای حفظ گروه، محبت واحسان به آنها لازم است. همکاری با دیگران وکمک مالی ومعنوی به آنها در قالب انفاق وصدقه ة هدیه وایثار وگذشت وعفو وبخشش و... می تواند انسان را در میان گروه دوست داشتنی کند.
پیامبر (ص) در حدیت قدسی از محبت وتعاون میان مردم به صورت عامل جلب محبت خداودست یابی به آرامش واطمینان وامنیت یاد می کند. آنجا که می فرماید: قال الله تعالی: حقت محبتی للمتحابین فیّ وحقت محبتی للمتزاورین فیّ، وحقت محبتی للمتجالسین فیّ، الذین یعمرون مساجدی بذکری، ویعلمون الناس الخیر، ویدعونهم الی طاعتی اولئک اولیائی الذین اظلهم فی ظل عرشی واسکنهم فی جواری وآمنهم من عذابی وادخلهم الجنه قبل الناس بخمسمأته عام یتنعمون فیها وهم فیهاخالدون پیامبر بعد از ذکر این حدیث فرمودند: (الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم ولاهم یحزنون)

15- اصلاح:
اصلاح که به معنی درست کردن وعیوب را بر طرف کردن می آید. در قرآن که گاهی به صورت مطلق استعمال شده می توان برداشت کرد که منظور، هم اصلاح خویشتن است وهم اصلاح جامعه ودیگران. اگر انسان خودش را اصلاح کند یعنی اخلاق ورفتار درستی پیدا کند ثمره این اصلاح، رسیدن به آرامش روحی وروانی است. چرا که خودسازی یعنی پاکسازی روح از آلودگیهای اخلاقی، وطهارت وپاکی روح، تسکین دهنده وآرامش بخش می باشد. اصلاح جامه هم چنین تأثیری بر افراد جامعه می گذارد، یعنی اگر جامعه ای اصلاح شد وآلودگیها وتخلفات وجنایا ت در آن جامعه به حد اقل رسیده، همه کسانی که در آن جامعه هستند احساس امنیت وآرامش می کنند وترس ودلهره و... از وجودشان بیرون می رود.
پس برای اینکه حس امنیت وآرامش فضلی زندگی انسان را بگیرد لازم است اول به اصلاح خویش وبعد به اصلاح جامعه پرداخت. اگر همه این کار را وظیفه خود بدانند، فضای این جامعه برای همه گلستان می شود.
قرآن در سوره مبارکه اعراف می فرماید:
یا بنی آدم اما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی واصلح ولاخوف علیهم ولا هم یحزنون (ای فرزندان آدم اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند (ازآنها پیروی کنید) زیرا آنها که پرهیزگاری پیشه کنند وعمل صالح انجام دهند (ودر اصلاح خویش ودیگران بکوشند) نه ترسی برآنها هست ونه غمناک هستند.)
با توجّه به این آیه می توان گفت که کوشش در جهت اصلاح خویشتن ودیگران، ترس وغم را از دل آدمی دور می کند نه در این دنیا نا امنی وتهدید وترس سراغ آدمی می آید ونه در آخرت، چرا که پاک سازی خویشتن وساختن نفس موجب رضای الهی می شودودر نتیجه امنیت اخروی آدمی تضمین شده است. در جامعه ای که انسانهای مصلح واصلاح کننده وجود نداشته باشد، خطر نا امنی وبی هویتی آن جامعه را تهدید می کند. ودر مقابل اگر گروهی به اصلاح جامعه بپردازند وفساد وتباهی وجرم وخلاف را در آن جامعه نابود کنند. این جامعه یک جامعه آرمانی وایده آل می شود که از نعمت امنیت برخوردار است که همه افراد آن جامعه هم از این نعمت بهره مند می شوند.


اولین دیدگاه را شما بگذارید آرامش و شادزیستن ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ